عاشق که شدی مواظب خودت باش !

شب های باقیمانده ی عمرت ؛

به این سادگی ها صبح نخواهد شد . .

واژه را ..

به تازیانه می گیرم !

اگر ..

در ذهنم ..

جز به یاد تــــــــــــــو جاری شود !

99%شماره های توی گوشیم بیخودنا...

حالا کافیه یکیو پاک کنم...

فرداش مرگ و زندگیم دست همون یه نفر میفته...

برای درد فعل های متعددی وجود دارد :

درد آمد

درد گرفت

درد کشید

پس چرا فعل رفتن ندارد ؟؟

دیروز یکی اس داد میتونیم با هم بیشتر آشنا شیم ؟

گفتم شما؟

گفت حالاآشنا میشیم

من قدم 183 و79کیلو

گفتم مگه میخوام گوسفند بخرم؟

دیگه جواب نداد

مردِ من
بمان
رفتنت فقط دردهایم را زیاد میکند
بمان
تو فقط بمان، اگر روزی برای هم نشدیم ، آنوقت برو

بهشت هم خشک سالیست...
این را دیشب از کف پای مادرم که ترک خورده بود
فهمیدم..

تومخاطب نبودی که خاص شوی

خاص بودی که مخاطب شدی!

دختر : شغلت چیه عزیزم ؟
پسر : خوانندگی !
دختر : وای خدای من چقدر رمانتیک ، چی میخونی حالا ؟
پسر : صفحه نیازمندی روزنامه کثیر الانتشار …

گاهی سکوت یعنی “اما” … یعنی “اگر” …

یعنی هزار و یک دلیل که “دل” میترسد بلند بگوید …